جستجو
-
۱تصویر
ابراهیم قراگوزلو به معصومه نظام مافی
ابراهیم قراگوزلو به همسرش، معصومه نظام مافی؛ گزیده متن: نازی جان مهربان خودم، پَیروز شهر بودم، کاغذ اخیرت را زیارت [کردم]، گرچه خطور نمی شود که من ناز خودم را فراموش کنم، در این دوهفته اخیر این سومین کاغذی است که برای تو می نویسم، منتها شیر خان رفته بود به [ناخوانا] برای فروش، خیلی کاغذها را توسط شخص دیگری فرستاده، البته رسیده اند. من هم همان طور که نوشته ام انشاءالله برای دهم ماه طهران خواهم بود، ولی بدبختانه [ ناخوانا] باید یک مسافرتی به خرم آباد بکنم. این است این قضیه که روز آمدن را به طهران به تعویق [ ناخوانا]. حالم به حمدالله بد نیست و اتصال در فکر تو هستم. کارها هم دارد تمام می شود،...
-
۳تصویر
ابراهیم قراگوزلو به معصومه نظام مافی
ابراهیم قراگوزلو به معصومه نظام مافی [همسر آینده اش]، همراه با پاکت؛ گزیده متن: خانم عزیزم تصدقت شوم، انشاءالله مزاج شما مقرون به سلامتی و خوشی است. استدعا دارم فردا را اگر مانعی نیست اجازه بدهید خدمتتان رسیده، ضمنا بعضی پیشنهادات در خصوص تاریخ عروسی خدمتتان بکنم، هر چند حتم دارم که موافقت نخواهید فرمود. دست شما را می بوسم. ابراهیم قرا گوزلو. دوشنبه. روی پاکت: خدمت سرکار علیه خانم معصومه خانم مافی دامت شوکتها منزل بندگان جضرت اجل آقای نظام السلطنه دام اقباله العالی.
-
۴تصویر
ابراهیم قراگوزلو به معصومه نظام مافی
ابراهیم قراگوزلو به به معصومه نظام مافی [همسر آینده اش]، همراه با پاکت؛ گزیده متن: خانم عزیزم تصدقت گردم، بیش از یک هفته است که از سلامتی و خط شما بی خبر هستم. بنده با اینکه از شما دور هستم همیشه خیال و قلبم با شما است. هفته را که می گذرد مشغول ختم بنائی و تهیه تشریف فرمائی خانم عزیزم را می دهم. امیدوارم که تا دو سه روز دیگر اطاق بزرگ بالا را قدری زینت داده و کف آن را کاشی فرش نموده که برای خودمان اطاق نشیمن تهیه شود. شما هم خانم عزیزم استدعا دارم تصمیم تاریخ عروسی مان را هر وقت که صلاح دانستید بفرمائید که لوازم آن چند روز قبل تهیه شود. بنده که خیلی میل دارم زودتر تشریف بیاورید ولی بسته به...
-
۱تصویر
ابراهیم قراگوزلو به معصومه نظام مافی
ابراهیم قراگوزلو به همسرش، معصومه نظام مافی؛ گزیده متن: نازی جان عزیزم، هفته قبل جهان آباد بودم. پس از مراجعت کاغذی برای موشی عزیز نوشتم و روزی که شهر رفته کاغذ عزیزت رسید بی نهایت خوشوقت شدم. آمدن من بسته است به اتمام کارها، انشاءالله تا دهم ماه طهران خواهم بود. لیکن عزیز من در اینجا درباره چیزی انسان نمی تواند مطمئن باشد. الی العجاله اغلب کارها در شرف اتماماند، لیکن می دانی باید کار تمام شود والا بعد از اینکه من به طهران بیایم نه جنس درست فروخته می شود و نه قضیه نقد دیگر وصول می شود. حالا انشاءالله به طوری که حدس میزنم تا تاریخ معهود گردد، چند روزی زودتر خاتمه بیابد. کار من شبها این...
-
۳تصویر
ابراهیم قراگوزلو به معصومه نظام مافی
ابراهیم قراگوزلو به معصومه نظام مافی [همسر آینده اش]، همراه با پاکت؛ گزیده متن: خانم عزیزم، تصدقت شوم. دیشب پس از مذاکرات طولانی بالاخره آقای [ناخوانا] را حاضر کردم که انشاءالله دوازدهم ماه رمضان مراسم عروسی به عمل آید. نمی دانید خانم عزیزم چه قدر خوشوقت هستم و از شما استدعا می کنم که موافقت فرموده که دیگر تغییراتی در این امر داده نشود پای شما را ببوسم و انتظار روز شنبه را دارم که چند دقیقه به زیارت شما نائل شوم. پنج شنبه. روی پاکت: خدمت سرکار علیه خانم معصومه خانم مافی دامت شوکتها، منزل بندگان حضرت اجل آقای نظام السلطنه.
-
۴تصویر
ابراهیم قراگوزلو به معصومه نظام مافی
ابراهیم قراگوزلو به همسرش، معصومه نظام مافی، همراه با پاکت
-
۳تصویر
ابراهیم قراگوزلو به معصومه نظام مافی
ابراهیم قراگوزلو به معصومه نظام مافی [همسر آینده اش]، همراه با پاکت؛ گزیده متن: خانم مهربانم، چقدر آرزو داشتم که زندگانی جدید را با هم شروع کرده باشیم، حتم داشتم که از بی مهری شما کاسته می شد و بالاخره به محبت صمیمی بنده شک نمی کردید. در هر صورت در اینکه زودتر به آرزوی خود مبنی بر [؟] شروع به زندگانی با شما برسم، پای شما بوسیده، [عبارت ناخوانا]، اگر اجازه بفرمائید روز پنج شنبه عصر را چند دقیقه به زیارت شما نایل شوم. قربانت ابراهیم قراگوزلو، سه شنبه. پاکت: خدمت سرکارعلیه خانم معصومه خانم مافی دامت شوکتها، منزل بندگان حضرت نواب آقای نظام السلطنه.